gum به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
لثه دندان
-
انگم
-
صمغ
-
چسب
-
قی چشم
-
درخت صمغ
-
وسیع کردن
-
با لثه جویدن
-
چسب زدن
-
چسباندن
-
گول زدن
-
صمغی شدن
-
صمغ - چسب
-
صمغ
-
چسب زدن، چسب، کائوچو، لاستیک
-
صمغ، چسب، رزین، انگم، سقز، انگژه،، انگ، ژد، زفت، زنج
-
لثه
-
لثه، نسج فیبروزه ای که استخوان آلوئول و طوق دندانها را پوشانده و در سطح توسط غشای مخاطی حمایت می گردد
-
صمغ