gravity به فارسی | دیکشنری انگلیسی

gravity
  • سنگینی

  • ثقل

  • جاذبه زمین

  • درجه کشش

  • وقار

  • اهمیت

  • شدت

  • جدیت

  • دشواری وضع

  • نیروی ثقل - نیروی جاذبه

  • گرانش، ثقل، جاذبه زمین

  • چگالی؛ نسبت وزن به واحد حجم

  • گرانی، نیروی ثقل، جاذبه ی زمین، گرانش، جاذبیت، کشش، ثقل

  • گرانی، ثقل

  • جاذبه زمین

  • ثقل

  • جاذبه

  • گرانشی

  • سنگینی

  • گرانی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری