ghost به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
شبح
-
روح
-
روان
-
جان
-
خیال
-
تجسم روح
-
چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
-
سایه
-
شبح
-
روح، روح دادن