ghillie به فارسی | دیکشنری انگلیسی

ghillie
  • (درنواحی کوهستانی اسکاتلند) نوکریکیاز روسای کوهستانی

  • ملازم

  • خادم

  • پادوئی کردن

  • (gilly

  • gillie)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر