gag به فارسی | دیکشنری انگلیسی - جدول یاب

gag به فارسی دیکشنری انگلیسی

gag
  • دهان بند بستن

  • پوزه بند بستن

  • محدود کردن

  • مانع فراهم کردن برای

  • شیرین کاری

  • قصه یا عمل خنده آور

  • (طب) دهان باز کن

  • تکه‌های‌ مستقل‌

  • شوخی‌

  • لطیفه‌

  • مضمون‌ کمیک‌

  • آرواره گیر، وسیله جراحی برای باز نگه داشتن دهان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری