frisk به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
جست وخیز
-
حرکت تند و چالاک در رقص
-
تفتیش وجستجو (خصوصا برای اسلحه و اموالدزدی)
-
از خوشی جست وخیز کردن
-
تفتیش وجستجو کردن
-
بانشاط
-
مسرور
-
فرز