fret به فارسی | دیکشنری انگلیسی

fret
  • اذیت

  • اخم

  • ترشروئی

  • تحریک

  • تهییج

  • هیجان

  • بی حوصلگی

  • جیغ

  • فریاد

  • دارای نقشه های پیچ در پیچ کردن

  • جور بجور کردن

  • گلابتون دوزی کردن

  • اخم کردن

  • پوسترا بردن

  • کج خلقی کردن

  • سائیده شدن

  • هایهو کردن

  • جویدن

  • مجروح کردن

  • رنگ آمیزی کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری