fiducial به فارسی | دیکشنری انگلیسی

fiducial
  • امانتی

  • اعتمادی

  • معتمد

  • (نج) ثابت

  • وابسته به امین ترکه

  • بر پایه ی اعتقاد یا اعتماد

  • امانی، امین، ولی، ثقه، معتمد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر