feedback به فارسی | دیکشنری انگلیسی

feedback
  • باز خورد

  • پسخورد؛ بازخورد برگشت بخشی از خروجی یک مدار یا قطعه به ورودی آن، در پسخورد مثبت، سیگنال برگشتی با ورودی همفاز است و موجب تقویت آن می شود اما در عین حال ممکن است مدار را دچار نوسان کند. در پسخورد منفی، سیگنال برگشتی 180 درجه با ورودی اختلاف فاز دارد و تقویت را کم می کند اما در عین حال موجب پایداری عملکرد مدار و کاهش نویز و اعوجاج می شود.

  • پسخورد، پسخور

  • بازخورد، کنترل گذشته نگر

  • پس خور، بازخور، بازخورد، بازگشت، بازخوران، بازتاب، بازیافت، بازداد، پس خوران، پس خوراند، بازیابی، بازیاب، برگشت، پس نگری، پسگیر، وانگری

  • پس خورد. بازخورد هنگامی که دستگاه کنترلی، با استفاده از اطلاعات مربوط به وضعیت جاری سیستم، عمل کنترلی بعدی را تعیین کند. این پدیده روی می دهد. مثلاً هنگامی که ترموستات دمای خانه را کنترل می کند. لازم است تا دمای کنونی خانه را قبل از خاموش یا روشن کردن کوره بداند. از این رو، اطلاعات مربوط به دما، به درون دستگاهی که دما را کنترل می کند. (بازخورد) داده می شود.

  • بازخورد، پس خورد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر