fecundate به فارسی | دیکشنری انگلیسی

fecundate
  • بارورکردن

  • آبستن کردن

  • گشنیدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر