fax به فارسی | دیکشنری انگلیسی

fax
  • facimile-نمابر [فکس] سیستمی برای ارسال و دریافت متن و / یا گرافیک از طریق خطوط تلفن.ابتدا به کمک پویشگر (Scanner)، نسخه ی موضوع (subject copy) تحت پویش نوری قرار می گیرد و سیگنال الکرتیکی متناظر با تصویر تولید می شود. پس از رمزگذاری، سیگنال به وسیله ی مودم و از طریق خطوط تلفنی به دستگاه مشابه فکس در مقصد ارسال می شود.سرعت مودمهای فکس نوعاً 14/4kb/s است.دستگاه فکس گیرنده پس از رمزگشایی سیگنال آن را به قالب مناسب باری چاپ نسخه ی نمابر (facsimile copy) تبدیل می کند.

  • فاکس، دور نگار انتقال مستندات کاغذی از طریق خطوط تلفن به وسیله ی تبدیل ظاهر سند به یک سیگنال الکترونیکی، خروجی این سیستم مانند فتوکپی است و کامپیوترها با به کار گیری نرم افزار مناسب و یک فاکس مودم. می توانند سینالهای فاکس را دریافت کرده و یا ارسال کند. یک نوشته ی فاکس (دور نگار) به جای فایلی را کاراکترها دارای تصویر طراحی بیتی است.

  • فاکس، دورنگار

  • پست تصویری، نمابر دفاکس.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر