fast به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
تند
-
تندرو
-
سریع السیر
-
جلد و چابک
-
رنگ نرو
-
پایدار
-
باوفا
-
سفت
-
روزه
-
روزه گرفتن
-
فورا
-
رنگ یا ماده یا ثبات و پایدار
-
سریع
-
یک روش نموداری است که روابط بیرونی و درونی تمام عملکردها را به صورت گرافیکی نشان می دهد. روشی برای تحلیل و سازماندهی و ثبت عملکردهای یک سیستم، محصول، فرآیند، خدمت و یا رویه است.
-
سریع