deflection به فارسی | دیکشنری انگلیسی

deflection
  • انحنائ

  • خمسازی

  • انحراف

  • پیچشانکسار

  • شکست

  • تاشدگی، انحراف

  • انحراف جابجایی باریکه ی الکترونی از مسیر مستقیم خود توسط میدان الکترو مغناطیسی یا الکتروستاتیکی.

  • انحراف دادن

  • انحناء، شکست، خیز، انحراف، کجی، انکسار، واخمش

  • پیچ-خم سازی

  •  خمش...‏

  • خیز

  • تغییر مکان

  • تغییر شکل دادن

  • افت و خیز

  • افت

  • پایین افتادگی

  • خمیدگی

  • واخمش

  • فلش

  • انحنا

  • اعوجاج

  • انحراف

  • واپیچی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری