پوسیدگی
فساد
زوال
خرابی
تنزل
پوسیدن
فاسد شدن
تنزل کردن
منحط شدن
تباهیمحو شدن
تباه شدن
تخمیر - پوسیدن - فساد
زوال، واپاشی
افت، واپاشی 1. کاهش تدریجی مقدار یک کمیت نظیر جریان، شار مغناطیسی، بار، یا فسفرسانی 2. radioactive decay
تباه شدن، تحلیل رفتن، تباهی، واپاشی، تلاشی، تحلیل
واپاشی
پوسیدگی
پوسیدگی
تباهی
واپاشی
تجزیه
از هم پاشیدن
تباه شدن
زوال، متلاشی؛ واپاشی