debris به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
خرده
-
باقی مانده
-
آثار مخروبه
-
آشغال روی هم ریخته
-
آوار
-
دبری...
-
نخاله
-
واریزه
-
آشغال
-
آوار