cushion به فارسی | دیکشنری انگلیسی

cushion
  • متکا

  • نازبالش

  • کوسن

  • مخده

  • زیرسازی

  • وسیله ای که شبیه تشک باشد

  • با کوسن وبالش نرم مزین کردن

  • لایه گذاشتن

  • چنبره

  • متکا - تشک - نازبالش - لایه گذاری

  • بالشتک، حوضچه مذاب

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری