criterion به فارسی | دیکشنری انگلیسی

criterion
  • ضابطه

  • معیارملاک

  • میزان

  • مقیاس

  • معیار

  • نشان قطعی

  • محک

  • ضابطه

  • میزان - ملاک

  • معیار

  • معیار، محک

  • محک

  • ملاک

  • میزان- ملاک- معِیار

  • ضابطه

  • معیار

  • مصداق

  • سنجه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری