counter به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
(adv and adj) پیشخوان
-
بساط
-
شمارنده
-
ضربت متقابل
-
درجهت مخالف
-
در روبرو
-
معکوس
-
بالعکس
-
(vi and vt) مقابله کردن
-
تلافی کردن
-
جواب دادن
-
معامله بمثل کردن باشمارنده
-
باجه
-
کنتور - شمارنده - عدد حرکت - فاصله (در بافت ساتین)
-
شمارنده، شمارشگر 1. ابزاری که توالی مشخصی از رویدادها را پس از آشکارسازی و جمعبندی، نمایش می دهد. شمارنده ی الکترونیکی یا بسامد سنج رقمی وسیله ای است که بسامد شکل موجها را از طریق شمارش تناوب آنها در یک ثانیه اندازه می گیرد و نتیجه را به صورت عددی برحسب هرتز نمایش می دهد. 2. r.adiation 3. accumlator
-
شمارنده
-
شمارنده، شمارگر
-
شمارنده
-
متقابل، شمارنده
-
شمارشگر
-
شمارنده، شمارشگر، تلافی کردن، باجه