corrupt به فارسی | دیکشنری انگلیسی
corrupt
-
فاسد کردن
-
خراب کردن
-
فاسد
-
فاسد کردن، رشوه دادن، تحریف کردن، مرتشی، فاسد، تحریف شده
-
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار آنها مشکوک باشد.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.