consolidation به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
تحکیم
-
تثبیت
-
تقویت
-
ترکیب
-
اتحاد
-
قوام
-
تلفیق
-
یکپارچه کردن، مرحله ای از فرآیند که رزین و الیاف جهت خروج رزین اضافی، هواگیری و رسیدن به وزن حجمی خاصی فشرده میشوند.
-
یکپارچگى
-
یکپارچگى
-
تحکیم
-
تراکم
-
استحکام
-
یکپارچگی
-
متراکم کردن