coherence به فارسی | دیکشنری انگلیسی

coherence
  • چسبیدگی

  • ارتباط (مطالب)

  • وابستگی

  • همدوسی وجودهمبستگی آماری یا زمانی بین فازهای دو یا چند موج.

  • انسجام، چسبیدگی، وابستگی، ارتباط

  • 1- همدوسی، همچسبی، همچسبش، پیوستگی، انسجام 2- توافق، همسازى، سازوارى، سامانمندى، همخوانی، سازگارى 3- هم فازى، (در مورد نوسان امواج) هم نوسانی

  • انسجام

  •  پیوستگی...‏

  • فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحه ای تلویزیون.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری