clog به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
(n): کنده
-
کلوخه
-
قید
-
پابند
-
ترمز
-
(vi and vtn): سنگین کردن
-
کندکردن
-
مسدودکردن
-
بستن (لوله)
-
متراکم وانباشته کردن
-
پابندزیادی پرکردن
-
لخته شدن
-
مسدود کردن- بستن