clog به فارسی | دیکشنری انگلیسی

clog
  • (n): کنده

  • کلوخه

  • قید

  • پابند

  • ترمز

  • (vi and vtn): سنگین کردن

  • کندکردن

  • مسدودکردن

  • بستن (لوله)

  • متراکم وانباشته کردن

  • پابندزیادی پرکردن

  • لخته شدن

  • مسدود کردن- بستن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری