case به فارسی | دیکشنری انگلیسی

case
  • مورد

  • غلاف (n): سرگذشت

  • صندوق

  • جعبه

  • جلد

  • پوسته

  • قالب

  • قاب

  • جا

  • حالت

  • وضعیت

  • موقعیت

  • اتفاق

  • دعوی

  • مرافعه

  • قضیه

  • (vt) در صندوق یاجعبه گذاشتن

  • جلدکردن

  • پوشاندن

  • جعبه - جلد - پوسته - قالب - قاب - جا - حالت - وضعیت - موقعیت - اتفاق

  • افته- قضیه

  • محفظه، بدنه، حالت

  • حالت، مورد، قضیه، پوشینه

  • پرونده، دعوا، مورد، قضیه، مرافعه

  • لوله گذاری

  • مهندسی نرم افزار به کمک کامپیوتر - استفاده از کامپیوتر به منظور کمک رسانی به فرایند طراحی نرم افزار-computer-aided software engineering

  • 1- مهندسی نرم افزار به کمک کامپیوتر 2- ویژگی حرف بزرگ like this یا حرف کوچک like this fبودن 13- جمله ای در زبان پاسکال که برنامه را هدایت می کند تا از فهرست گزینه یکی را با توجه به مقدار متغیر معینی انتخاب کند-computer-aided software engineering

  • حالت (بزرگی و کوچکی حرف).

  • مهندسی نرم افزار به کمک کامپیوتر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری