billy به فارسی | دیکشنری انگلیسی

billy
  • نوعی کتری فلزی

  • چماق یا گرز راهزنان

  • چوبدستی

  • باطوم یاچوب قانون پاسبان

  • یار

  • همدم

  • رفیق

  • برادر

  • مخفف نام william

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری