batter به فارسی | دیکشنری انگلیسی

batter
  • خردکردن

  • داغان کردن

  • پی درپی زدن

  • خراب کردن

  • خمیر (درآشپزی)

  • خمیدگی

  • خمیدگی پیداکردن

  • باخمیرپوشاندن

  • خمیردرست کردن

  • کوبیدن - خردکن

  • خمیر رقیق: خمیری است که برای پوشش محصولاتی چون قطعات ماهی استفاده میشود، به خمیرهای رقیق که برای محصولاتی چون کیک مور استفاده قرار میگیرد نیز اطلاق میشود.

  • شیب

  • فراز

  • شیب ضلع در دو طرف سد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری