bail به فارسی | دیکشنری انگلیسی

bail
  • توقیف

  • حبس

  • واگذاری

  • انتقال

  • ضمانت

  • کفالت

  • بامانت سپردن

  • کفیل گرفتن

  • تسمه

  • حلقه دور چلیک

  • سطل

  • بقید کفیل آزاد کردن

  • آزادکردن متهم یا بازداشتی به قید کفالت، التزام، ضمانت، وجه الضمان، کفیل، ضامن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری