away به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
کنار
-
یکسو
-
بیک طرف
-
دوراز
-
خارج
-
بیرون از
-
غایب
-
درسفر
-
بیدرنگ
-
پیوسته
-
بطور پیوسته
-
متصلا
-
مرتبا
-
از آنجا
-
از آن زمان
-
پس از آن
-
بعد
-
از آنروی
-
رفته
-
بیرون
-
دورافتاده
-
دور
-
فاصله دار
-
ناجور
-
متفاوت
-
فاصله، دور، مخالف
-
خارج از خانه