auxiliary به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
معین
-
کمک دهنده
-
امدادی
-
کمکیکمکی
-
مواد تعاونی - مواد کمکی - کمکی
-
کمکی، اضافی
-
معین، مشخص، کمکی
-
معین، اضافی، کمکی، امدادی، معاون
-
زیر بغلی