auxiliary به فارسی | دیکشنری انگلیسی

auxiliary
  • معین

  • کمک دهنده

  • امدادی

  • کمکیکمکی

  • مواد تعاونی - مواد کمکی - کمکی

  • کمکی، اضافی

  • معین، مشخص، کمکی

  • معین، اضافی، کمکی، امدادی، معاون

  • زیر بغلی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری