approach به فارسی | دیکشنری انگلیسی

approach
  • نزدیک شدن

  • نزدیک آمدن

  • معبرمشی

  • نزدیک شدن

  • نزدیک شدن - رسیدن

  • نزدیک شدن، نظر کردن نظر گاه، رویکرد، نگرش

  • میل، میل کردن، تمایل، طریقه ی برخورد، روند، رویکرد، نگرش، مکتب، گرایش، شیوه

  • رهیافت

  • نزدیک شدن

  • رهیافت، در جراحی عملیات اختصاصی جهت دسترسی به یک عضو یا یک قسمت

  • رویکرد

  • تقرب

  • رسش

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری