annoy به فارسی | دیکشنری انگلیسی

annoy
  • دلخورکردن

  • آزردن

  • رنجاندن

  • اذیت کردن

  • بستوه آوردن

  • خشمگین کردن

  • تحریک کردن

  • مزاحم شدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر