anesthetic به فارسی | دیکشنری انگلیسی

anesthetic
  • بیهوشانه

  • داروی بی هوشی

  • بی هوش کننده

  • کم کننده ئ حس

  • 1- وابسته به هوشبرى (بیهوشی)، داروى بیهوشی، وابسته به بی حسی 2- هوشبر، بی حس کننده 3- داروى هوشبرى

  • بی حس کننده، هوش بر، مشخص شده با بیهوشی یا بی حسی

  • بی حس کننده، هوش بر، مشخص شده با بیهوشی یا بی حسی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر