analyse به فارسی | دیکشنری انگلیسی

analyse
  • تجزیه کردن

  • تحلیل کردن

  • (مج) موشکافی کردن

  • جداکردن

  • جزئیات را مطالعه کردن

  • پاره پاره کردن

  • تشریح کردن

  • (ش) با تجزیه آزمایش کردن

  • فرگشائی کردن

  • آنالیز - تجزیه نمودن

  • تجزیه و تحلیل کردن، تجزیه کردن، تجزیه و تحلیل، مطالعه کردن

  • تحلیل کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری