adjunct به فارسی | دیکشنری انگلیسی

adjunct
  • الحاقی

  • افزوده

  • فرعی

  • ملازم

  • ضمیمه

  • معاون

  • یار

  • کمک (د - من) فرع

  • قسمتالحاقی

  • صفت فرعی

  • ضمیمه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری