Wedge به فارسی | دیکشنری انگلیسی - جدول یاب

Wedge به فارسی دیکشنری انگلیسی

wedge
  • گوه گوه (goveh)

  • باگوه نگاه داشتن

  • با گوه شکافتن

  • از هم جدا کردن گوه

  • گوه ای شکل

  • وج، گوه 1. قسمت انتهایی موجبر که از ماده ی تلف کننده مانند کربن، گوه شکل ساخته و در انتهای موجبر قرار داده می شود. 2. الگوی همگرایی از خطهای سیاه و سفید با فاصله های برابر در الگوی تست تلویزیون که نشان دهنده دقت تفکیک آن است. 3. فیلتر اپتیکی که سبب افت پیوسته یا پله ای ارسال از یک انتها به انتهای دیگر می شود.

  • بیرون انداز، لبه، گاوه، گوه، از هم جدا کردن، با گوه شکافتن

  • گوه‌

  • گوه

  • گاوه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری