Tincture به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
تنتور
-
طعم جزئی
-
اثر جزئی
-
رنگ جزئی
-
ته رنگ
-
رنگ زدن
-
آلودن
-
تنتور (ماده ای حل شده در الکل)