On-Line به فارسی | دیکشنری انگلیسی

On-Line
  • پیوسته، بیدرنگ

  • دائم، پیوسته واژه ی مورد استفاده برای تجهیزات جانبی که به طور مستقیم تحت کنترل واحد پردازش مرکزی است و امکان پردازش داده های ورودی را به محض دریافت و ارسال بی درنگ داده های خروجی را فراهم می کند.

  • داخل خط، مرتبط، آماده - مرتبط با یک کامپیوتر یا قابل دسترس از طریق یک کامپیوتر. مثلاً « راهنمای آماده » اطلاعاتی است که می تواند بسیار سریع بر روی صفحه نمایش ظاهر شود، بدون آنکه جستجوی درون کتاب انجام گیرد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر