Offset به فارسی | دیکشنری انگلیسی

offset
  • جبران کردن

  • افستچاپ افست

  • جابجاسازی

  • مبدا

  • نقطه شروع مسابقه

  • چین

  • خمیدگی

  • انحراف

  • وزنه متعادل

  • رقم متعادل کننده

  • متعادل کردن

  • جبران کردن

  • خنثی کردن

  • چاپ افست کردن

  • چاپ افست

  • تهاتر، پایاپای

  • انحراف،جبران،رانش 1. در سیستم کنترل فرایند، اختلاف بین نقطه کنترل مطلوب و نقطه ی کنترل حقیقی به دست آمده در حالت پایدار. انحراف ویژگی ذاتی عملکرد کنترل کننده وضعیت است. 2. در تقویت کننده خطی، تغییر لازم در ولتاژ ورودی برای ایجاد خروجی صفر، در هنگام عدم وجود سیگنال ورودی 3. در مدار دیجیتال ولتاژ DC که سیگنال روی آن سوار شده است. 4. در تقویت کننده DC ولتاژ وابسته به دمای کوچک و نسبتاً ثابتی که بین دو پایه ورودی وجود دارد. 5. مقدار عدم تعادل بین دو نیم مدار متقارن.

  • آفست، انحراف از میزان، جبران غیر ایده آل بودن

  • خارج از مرکز، خارج از خط، زانو، متنافر، خنثی کردن، متعادل ساختن، انحراف، جبران کردن

  • انحراف از موقعیت

  • پس نشین

  • اخراج شده

  • دوخم

  • فاصله از مبدأ، افست - فاصله ی میان یک مکان و مکان دیگر در حافظه ی کامپیوتر. در ریز پردازنده ای مانند 8088، آدرس حافظه دارای دو عدد است، یک Segmentویک offset. برای یافتن آدرس حقیقی، عدد سگمنت رایک رقم هگز به چپ نقل مکان داده و عدد offsetرا به آن اضافه می کنند. مثلاً آدرس 1114: F123 ;i که دارای عدد سگمنتF123 وعددافست، به این معناست: F1230 , +1114 بر روی F2344، F2344 آدرس مطلق است. توجه داشته باشید که f000:2344 دقیقاً به همان آدرس اشاره می کند. همچنین F200:0344، و... نگاه کنید به segment.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری