Mission به فارسی | دیکشنری انگلیسی

mission
  • بماموریت فرستادن

  • وابسته به ماموریت

  • ماموریت

  • هیئت اعزامی یا تبلیغیماموریت

  • ماموریت وظیفه یا هدف معین شده برای یک شخص یا گروه یا نظامی، ناوبری یا عملکرد فضایی.

  • ماموریت

  • ماموریت - مقصد اصلی و منحصر به فردی است که نوع، قلمرو عملیات، محصول و بازار سازمان را از سایر سازمانها متمایز می سازد.

  • هیئت، رسالت، مأموریت، هیئت اعزامی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر