Infect به فارسی | دیکشنری انگلیسی

infect
  • آلوده کردن

  • ملوث کردن

  • گند زده کردن

  • مبتلا و دچار کردن

  • عفونی کردن

  • سرایت کردن

  • الوده کردن

  • عفونی کردن، آلوده کردن، تهاجم یا ایجاد عفونت، انتقال دادن یک پاتوژن یا بیماری به دیگری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر