Burden به فارسی دیکشنری انگلیسی
-
بار
-
وزن
-
گنجایش
-
طفل در رحم
-
بارمسئولیت
-
بارکردن
-
تحمیل کردن
-
سنگین بار کردن
-
بار- وزن سنگین



