Burden به فارسی | دیکشنری انگلیسی - جدول یاب

Burden به فارسی دیکشنری انگلیسی

burden
  • بار

  • وزن

  • گنجایش

  • طفل در رحم

  • بارمسئولیت

  • بارکردن

  • تحمیل کردن

  • سنگین بار کردن

  • بار- وزن سنگین

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری