Automation به فارسی | دیکشنری انگلیسی

automation
  • کنترل و هدایت دستگاهی بطور خودکار

  • دستگاه تنظیم خودکارخودکاری

  • خودکار کردن - اتوماتیک سازی - مجهز نمودن به وسایل خودکار

  • خودکار سازی، ماتوماسیون عمل خودکار و پیوسته که در آن عملیات کنترل به جای انسان توسط مکانیزم های معین انجام می گیرد.

  • خودکار سازی، اتوماسیون، مجهز کردن به وسایل خودکار

  • خودکاری، ماشین خودکار، خودکار سازی، خودکاری، اتوماسیون

  • خودکار اتوماسیون، خودکار سازی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر