At به فارسی | دیکشنری انگلیسی

at
  • بسوی

  • بطرف

  • به

  • در

  • پهلوی

  • نزدیک

  • دم

  • بنابر

  • در نتیجه

  • بر حسب

  • از قرار

  • بقرار

  • سرتاسر

  • مشغول

  • استاتین - عنصر شیمیایی رادیواکتیو که از بمباران بیسموت توسط ذرات آلفا به دست می آید

  • کامپیوتر ای تی - (تکنولوژی پیشرفته) که در آن ای تی به معنای پی سی آ ی تی است. نوعی رابط سخت افزاری که توسط دیسکهای یه کار می رود و یک اتصال باز شده به گذرگاه سیستم دارد.-Advanced technology

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری