As به فارسی | دیکشنری انگلیسی

as
  • چنانکه

  • بطوریکه

  • همچنانکه

  • هنگامیکه

  • چون

  • نظر باینکه

  • در نتیجه

  • بهمان اندازه

  • بعنوان مثال

  • مانند

  • osmium-اوزمیوم عنصر فلزی سخت از گروه پلاتین با عدد اتمی 76 از آلیاژ اینعنصر با ایریدیم در ساخت سوزن ضبط کننده های دیسک و گرامافون استفاده می شود.

  • به صورت، وقتی که، هر بار که

  • (از ریشه ى فارسی زرنیخ) - آرسنیک - عنصر سمی سفید رنگ - زرنیخ، مرگ موش - ترى اکسید آرسنیک (As2O3) - وابسته به یا داراى آرسنیک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری