Agitation به فارسی | دیکشنری انگلیسی

agitation
  • سرآسیمگی

  • آشفتگی

  • هیجان

  • تلاطم

  • تحریک

  • هم زدن - مخلوط کردن

  • آژیتاسیون

  • آشفتگی

  • سیستم‌ گردش‌ مداوم‌ دارو در تانکها/میزان‌ گردش‌ دارو

  • اشفتگی -هیجان

  • بهمزدن

  • همزدن

  • درهم آمیختن

  • مخلوط کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری