لم یزرع | در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی - جدول یاب

لم یزرع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لم یزرع. [ل َ ی ُ رَ] (ع ص مرکب) بایر. ویران. مقابل مزروع و دایر: زمین لم یزرع، بایر. اراضی لم یزرع، ویران که کشت نشود.

فرهنگ معین

(لَ. یَ رَ) [ع.] (ص.) بایر، غیر قابل کشت.

فرهنگ عمید

زمینی که در آن زراعت نمی‌شود، غیر ‌قابل کشت،

حل جدول

بایر

مترادف و متضاد زبان فارسی

بایر، خراب، سباخ، غیرمزروع، کویر، نامزروع، نمکزار، هامون،
(متضاد) مزروع، دایر

فرهنگ فارسی هوشیار

نا کشتنی (فعل زمینی که زراعت نشود بایر. توضیح در امثال عبارت: فلان جا زمینی است لم یزرع بصغیه مجهول است ولی اغلب آن را لم یزرع بصغیه معلوم خوانند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر