معنی ویران کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ویران کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) خراب کردن:
که ویران کنی تاج و گاه مرا
به آتش بسوزی سپاه مرا.
فردوسی.
عالمی را یک سخن ویران کند
روبهان مرده را شیران کند.
مولوی.

حل جدول

انهدام

هدم

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) خراب کردن بایرساختن

پیشنهادات کاربران

تخریب

تخریب

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر