مداقة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مداقه. [م ُ داق ْ ق َ] (ع مص) با هم باریکی کردن در حساب، یا عام است. (منتهی الارب). با کسی کار باریک فراگرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). به دقت به حساب کسی رسیدن. (از اقرب الموارد). رجوع به مداقه شود. || آرد کردن. (منتهی الارب). رجوع به تدقیق شود.
فرهنگ فارسی آزاد
مُداقَّه، (داقَّ، یُداقُّ) دقت کردن، دقیق شدن و باریک بینی کردن،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.
آخرین مطالب وبلاگ



