معنی زیرزمین در دهخدا

زیرزمین

زیرزمین

  • زیرزمین. [زی زَ] (اِ مرکب) سرداب و خانه ای که در زیر زمین بنا کنند. (ناظم الاطباء). منزل تابستانی در گرمسیرها که در زیر زمین سازند. اطاقها برای نشستن تابستان که در زیر طبقه ٔ اول در زمین حفر کرده سازند. سرداب. سردابه. سرداوه. بادغرد. غرد. خَم. بچکم. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). طبقه ای از خانه که پایین تر از سطح زمین قرار دارد. (فرهنگ فارسی معین).

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی زیرزمین در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • زیرزمین (فرهنگ معین): (زَ) (اِمر.) طبقه ای از خانه که پایین تر از سطح زمین قرار دارد.
  • زیرزمین (فارسی به عربی): قبو
  • زیرزمین (فرهنگ عمید): خانه‌ای که در زیر زمین ساخته شود، طبقه‌ای از ساختمان که پایین‌تر از کف حیاط یا خیابان قرار دارد،
  • زیرزمین (حل جدول): تحت الارض، سرداب، طبقه زیر
  • زیرزمین (فارسی به ایتالیایی): cantina