معنی اسبق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اسبق. [اَ ب َ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از سبقت. پیش تر. جلوتر. سابق تر. سبقت گیرنده تر. پیش تر از پیش... از پیش پیش تر.
- امثال:
اسبق من الاجل.
اسبق من الافکار. (مجمع الامثال میدانی).
|| افضل.

فرهنگ معین

پیش تر، جلوتر، پیشروتر. [خوانش: (اَ بَ) [ع.] (ص تف.)]

فرهنگ عمید

قبل از پیشین، سابق‌تر: رئیس سابق و رئیس اسبق شرکت،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پیشین

کلمات بیگانه به فارسی

پیشین

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ پیش تر، پیشرو تر (صفت) پیش تر جلوتر سابق تر سبقت گیرنده تر پیش تر از پیش از پیش پیشتر، پیشروتر.

فرهنگ فارسی آزاد

اَسْبَق، پیشتر، جلوتر، پیش تر از پیش،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر