مجانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مجانی. [م َ] (ع اِ) ج ِ مَجنی ̍. (اقرب الموارد). ج ِ مجنی [م َ نا]: مجانی الادب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجنی شود. || سودها و منفعتها و حاصلها. (ناظم الاطباء).
مجانی. [م َج ْ جا] (ص نسبی) بلاعوض و مفت و رایگان و بی مزد و اجرت. (ناظم الاطباء). مفتی. برایگان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || قسمی از شاگردان دارالفنون طهران به زمان ناصرالدین شاه که چاشت (ناهار) آنها را در مدرسه می دادند. برایگان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
فرهنگ معین
(مَ جّ) [ع - فا.] (ص نسب.) رایگان، مفت.
فرهنگ عمید
رایگان،
حل جدول
رایگان، مفت
زب
رایگان
فرهنگ واژههای فارسی سره
رایگان
کلمات بیگانه به فارسی
رایگان
مترادف و متضاد زبان فارسی
رایگان، مجان، مفت، بلاعوض 3
فرهنگ فارسی هوشیار
مفت و رایگان و بی مزد و اجرت
فرهنگ فارسی آزاد
مَجانِی، جاهای چیدن میوه، میوه های چیده شده (مفر: مَجنی)،
پیشنهادات کاربران
یا مفت
رایگان - بی مزد
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.